پادشاه کشور فضل

بخش پایانی

دکتر فاطمه تقوایی *[1]

 

(تأملی برتلاش خواجه نصیرالدین طوسی وشاگردانش در توسعه فرهنگ ایرانی)

 

خواجه نصیرالدین طوسی وشاگردانش

     آنچه که مسلم است اینست که خواجه نصیرالدین در این مرکز به تدریس و تعلیم افراد همت گماشت. در مجتمع علمی رصدخانه، علمای شیعی، سنّی و مسیحی به تعلیم و تعلم اشتغال داشتند. ازجمله کسانی که درسالهای پایانی عمرخود به مراغه رفت وآنجا دیده ازجهان فروبست،ابن­العبری نویسنده کتاب تاریخ مختصرالدول است که محضردرس خواجه نصیر رادرک نمود.(ابن العبری،10:1377) کمال­الدین میثم بن علی بن میثم بحرانی نیز که ادیب، فقیه وفیلسوف وازمتکلمین معروف تشیع بود فلسفه را درنزد خواجه نصیرالدین طوسی فرا گرفت واحتمالا خواجه نیزازدانسته های اوبهره مند گشته است. (شیرین بیانی،1381 :643/2)

     هرکدام ازشاگردان خواجه نصیر، خودبزرگانی بودند که بعدها نیز با استفاده ازعواید اوقافی که بزرگان دیگربه آنها اختصاص میدادند به تربیت شاگردانی پرداختند واینگونه زنجیره احیای فرهنگ ایرانی باکمک منابع مالی ناشی از اوقاف حفظ گردید. ازجمله علامه قطب الدین شیرازی که بعدها ازموقوفات خواجه رشیدالدین فضل الله هم عوایدی نصیبش گردید(خواجه رشیدالدین فضل الله، مکاتبات رشیدی، 1945م  :56 )و "در جمله علوم بحرى بود بى‏کرانه"، (کاشانی،1384:118)شاگردی بنام کمال الدین فارسی داشت که درمراغه نزد وی تلمذ کرد. اگرچه قطب­الدین مطلب مبسوطی درباره شناخت نور ننوشته است اما کمال­الدین ازاندیشه های راهنمای استاد استفاده کرده وآن رادرکتاب مفصلی که درشرح وتفسیر اثر ابن هیثم  درباره شناخت نور (کتاب المناظر) نوشته وبسط داد. (ریپکا،1385 :638/5) بنا بر روایت افلاکی، قطب الدین شیرازی بعدها نیز مدتی تدریس مدرسه ای که معین الدین پروانه در قیصریه ساخته واملاکی را برای راتبه وادرار» مدرسین وطلبه های آن تعیین نموده بود به عهده داشت. (افلاکی،1362 :812-811/2)

     شیخ جمال‌الدین حسن بن یوسف بن مطهر حلی از تحصیل کردگان این مرکز و تربیت یافته خواجه نصیرالدین طوسی بود. (الشیبی، 1380:107) علّامه حلّى (648- 726ه.ق) از علماى بزرگ شیعه و از مروّجین این مذهب، صاحب کتب عدیده در فقه و اصول و کلام بود،که احتمالا بسیاری  ازآنها درمدارس تدریس میگردید.

اثیرالدین مفضل بن عمر ابهری (متوفی 663ه/1264م) نیز معاصر و همکار خواجه نصیرالدین طوسی در رصد خانه مراغه بود وی علوم ریاضی را علم نظری خواند و آن را به چهار شاخه اصلی هندسه، حساب، موسیقی و هیئت تقسیم کرده است. فعالیت های وی در زمینه ی ریاضی، هندسه، فلسفه، منطق و نجوم بوده است. (صفا‏،1378 :347/3)

     یکی ازشاگردان بنام خواجه نصیر، نجم­الدین­على­ابن­عمر­بن­على القزوینى معروف به کاتبی و دبیران»(متوفی 675 ه.ق) ازعلمای ریاضی ورصد وازحکما وفقهای شافعیه و ازمدرسین معروف عصر خود بشمارمیرفت. وی ازجمله کسانی بود که خواجه وی را به مراغه وهمکاری در رصدخانه طلبید زیرا " نجم الدین در میدان علم و کمال از فضلاء زمان گوى مسابقت مى‏ربود" وی رسالاتى در منطق دارد که بین علماى بعد بسیارمعروف گشت ومورد استفاده مدرّسان و معلّمان بود. از آن جمله است عین القواعد» در منطق و کتاب معتبر دیگر او در منطق کتاب شمسیه» است که آنرا براى شمس الدین محمد صاحبدیوان نوشته و باسم او شمسیه نامیده است. غیر از تألیفات مذکور آثارى دیگر نیز در حکمت داشته، ازجمله کتابحکمه العین»که شرح هایی برآن نوشته شد وازجمله کتب درسی متداول میان طالبان حکمت گردید .( خواندمیر، 107/3 ونیزعبدالطیف قزوینی، 1386  :169)  همام الدین تبریزی نیز ظاهرا زمانی از شاگردان خواجه نصیر بوده است

     ازدیگر شاگردان وی باید از ابو محمدرضا بن فخرالدین محمدبن رضی الدین محمدحسینی افطسی آبی» نام برد که ازسادات شهرآوه وفقیه ونقیب ودوران خودبود.وی که درابتدا شاگرد خواجه نصیرالدین بود بعدها به فراهان رفت ودرآن حدودبه شغل قضا وت اشتغال داشت .( مدرس رضوی، 1354 :8-247)

      ذکرنام تمام دانشمندان وشاگردانی که یا باخواجه در رصد همکاری داشته اند ویا برای دیدن خواجه نصیربه مراغه آمده اند دراینجا به تطویل میکشد. ابن فوطی فهرستی طولانی ام آنها ومختصری ازشرح حالشان را درکتاب مجمع الآداب ومعجم الالقاب ذکرنموده است که نشان ازوسعت حوزه علمی آنجا دارد. بنا به گفته خواجه رشید: "در زمان اباقا نزدیک به صد دانشمند در این رصد خانه تربیت شده بودند،" (خواجه رشید الدین فضل الله، جامع التواریخ ،1362: 1098/2) که قطعا هیچگونه دغدغه ای درباب تامین هزینه های تحصیل وزندگی نداشتند.آنان درحجره هایی که برایشان درجنب رصدخانه تعیین شده بودودرکمال آرامش به مطالعه وتصنیف کتب میپرداختند.

       برای تاکیدبیشتربرنقش خواجه درحفظ وتوسعه فرهنگ ایرانی باید متذکر شد که گذشته ازکتب عربی که وی تالیف نمود تعداد زیادی ازتالیفاتش نیز به زبان فارسی بود که باموضوع این پژوهش ارتباط می یابند ولازم است به­طورمختصربه­آنها پرداخته شود. مشهورترین تألیفات فارسى خواجه یکى اخلاق ناصرى از کتابهاى مشهور درموضوع اخلاق است که تحریر آن "در وقتى اتفاق افتاد که بسبب تقلب روزگار جلاى وطن برسبیل اضطرار اختیار کرده بود و دست تقدیر او را بمقام قهستان پاى بند گردانیده‏"(طوسی،1413ه ق: 4-3) این کتاب بنا به درخواست ناصر الدین عبدالرحیم بن ابى منصورمحتشم قهستانى در سال 633 هجرى در روستاى قاین نگاشته شده است. تکمیل و ترجمه اخلاق محتشمى نیز کتابى است در اخلاق که یکى از علماى اسماعیلیه به نام ناصر الدین محتشم با تکیه برآیات قرآن احادیث شریف نبوى و روایات ارزشمند، نگاشته است وجمعى از دانشمندان وبزرگان اسماعیلیه آن را به­خواجه نصیر­الدین طوسى به منظورتکمیل­وترجمه آن ارائه مى‏دهند که خواجه بنا به درخواست آنان اقدام به تکمیل و ترجمه آن مى‏کند. بعنوان نمونه ای ازاین آیات وترجمه خواجه نگاه کنیدبه: (طوسی،1377: 26) دیگر اساس­الاقتباس»در منطق که با نوشتن آن به زبان فارسى درسال 642 هجرى، پایه نگارش این علم را بدین زبان هم استحکام بخشیده است. (طوسی،1373: 5) واوصاف الاشراف» درتصوّف رساله‏اى مختصر به زبان فارسى درباره اخلاق عرفا و زهّاد که به گفته خواجه نصیر بنا به درخواست ومیل شمس­الدین محمدجوینى نگاشته شده است(طوسی،1373: 4) این کتاب حاوى شش باب است. کتاب الظفر درجبر ومقابله،(طوسی،1361: 476)

    رساله آغازوانجام(طوسی،1374: 3-4) یاتذکره که درعلم روانشناسی وبه زبان فارسی نگاشته شده است. (طوسی،1374: 4-3)  تصورات یا روضه­التسلیم که درعلم حکمت است.(طوسی، 1363:  3)  رساله اثبات واجب رساله مختصرى است به زبان فارسى که درآن چهار دلیل به طریقه متکلمان و سه دلیل به طریقه فلاسفه وحکما براى اثبات واجب تعالى (واجب الوجود) آورده شده است. (طوسی،1361: 508) کتاب تنسوخ نامه ایلخانی یا الجوهر دراوصاف و ویژگیهاى احجار کریمه وسنگهاى گرانبها و گوهرآلات. خواجه دلیل تالیف کتاب را اینگونه ذکر میکند:" چون پادشاه جهان به این ضعیف التماس‏ کرد، که تألیفى مى‏باید پرداخت‏  در معرفت انواع جواهر معدنى و غیر آن از چیزهاء طرایف که بحضرت ما مى‏آورند،»  و کیفیّت تولّد، و سبب حدوث آن‏  از بهترین و بدترین و شبه هریک، و خاصیّت و قیمت آن، و محافظتشان، بشرحى‏  تمام بنویس، و بما عرضه دار. و چون استعداد آن پادشاه‏  در تحصیل شرف نفس و تشوّق ‏او بحکمت تفرّس مى‏نمودم، و صدقرغبت او باین علم شریف مى‏دانستم، این کتاب جمع کرده شد ، از گفتار حکماء متقدّم‏ و آنچه این بنده‏ را بتجربت معلوم شده بحکم ممارست. و آنچه از معتمدان و اصحاب تجارب بطریق تسامع معلوم شده است، بدان الحاق کرد. و این کتاب را تنسوخ‏نامه‏ ایلخانى نام نهاد چه هرچه بخدمت پادشاهان تنسوق‏  آورند، آنجا  یاد کرده شود. ان شاء اللّه تعالى بنظر بزرگوار  ملحوظ گردد، و بسمع رضا اصغا فرماید "(طوسی ، 1363: 4)

     ترجمه کتاب الأدب الصغیر» اثر ابن مقفع از زبان عربی به فارسی، که این کارنیز بنابر درخواست ناصرالدین محتشم بوده است. ترجمه و شرح مسائل غامض کتاب زبدة الحقائق» اثر عین القضاة همدانى» که این کار نیز بنابردرخواست ناصرالدین محتشم انجام مى‏شود.  این کتاب بعد ازکتاب شفاء» بزرگ‏ترین ومهم‏ترین‏کتاب درزمینه منطق محسوب مى‏شود و حاوى نه مقاله است معیارالاشعار» در عروض و قافیه. کتابى است به زبان فارسى که پیش از این به رسالة العروض» موسوم بوده است. خواجه این کتاب را درسال 649 به رشته تحریر در مى‏آورد. قدیمى‏ترین نسخه آن ضمن مجموعه آثار خواجه نصیرالدین طوسى درکتابخانه دکترمحمود نجم آبادى، موجود است. خواجه نصیرالدین کتب دیگرى هم درمنطق دارد مانند کتاب تجرید وکتاب مقولات عشر به فارسى. کتب معتبر ومتعدد دیگرى در نجوم و ریاضیات دارد که قسمت بزرگى از آنها بفارسى است ازجمله این کتابهاست، بیست باب­فى­معرفةالاسطرلاب­به­فارسى(تلخیص­خواجه­ازصدباب­خوددرباره اسطرلاب)،ترجمه وتفسیرثمره (یا صد کلمه) بطلمیوس القلوذى به فارسى درباره احکام نجوم، رساله معینیه در نجوم بفارسى و مشتمل برچهار مقاله است. خواجه این کتاب را به تاریخ 632 هجرى در قهستان به نام ابوالشمس معین­الدین بن­ناصر­الدین محتشم» به رشته تحریر درآورده است. حل مشکلات معینیه درنجوم بفارسى یا حل مشکلات الرسالة­المعینیه» که خواجه آن را به خواست معین­الدین درقهستان مى‏نگارد. رساله‏ ردّ بر مصادره اقلیدس دراصول هندسه، جامع­الحساب،  زبدة­الهیئة به فارسى که کتاب مختصرى است درعلم هیئت وبه زبان فارسى نگاشته شده و مشتمل برسى فصل است. کتاب تحصیل درعلم نجوم، کتاب البارع در معرفت تقویم وحرکات افلاک یا مختصر فى معرفة­التقویم که خواجه آن را که معروف به سى فصل» است. در سال 658 ه بعد از شروع به ساختن رصد خانه مراغه و به زبان فارسى نگاشته است. مدخل­الى­علم­النجوم که مجموعه‏اى است منظوم به زبان فارسى در علم نجوم. اختیارات مسیرالقمر نیزمنظومه‏اى است به زبان فارسى که بروزن بحررمل، مثمن، محذوف یا مقصور ودرباره اختیارات حرکت قمر واحوال آن سروده شده است. رساله دربیان صبح صادق به فارسى، ترجمه صورالکواکب ابوالحسین­عبدالرحمن­صوفى ریاضى‏دان بزرگ قرن چهارم به فارسى، تذکره نصیریه به فارسى در هیئت. فصول نصیریه کتاب کوچکى است در باب اصول عقاید که به زبان فارسى نگاشته شده است ورکن­الدین محمدبن­على فارسى­گرگان آن را به عربى ترجمه کرده است. رساله دیگر دراثبات واجب، خواجه این­رساله رابه صورت مناظره­ترتیب داده است. شرح مرموزالحکمه»، مرموزالحکمه کتابى است به زبان عربى منسوب به ابو على سینا که شرحى فارسى تحت عنوان مزبور منسوب به خواجه نصیرالدین طوسى دارد. رساله در موجودات و اقسام آن که رساله‏اى مختصر به زبان فارسى است. رساله‏اى در نفى و اثبات نیز رساله کوچکى به زبان فارسى است. روضة­القلوب، رساله مختصرى در موردحقیقت»که به زبان فارسى­نگاشته شده است. تحفه، رساله‏اى به­زبان فارسى درموردمعرفت نفس». رساله خلق اعمال، به زبان فارسى. رساله‏اى دراشارات به مکان وزمان آخرت، رساله کوچک دیگری است به زبان فارسى.

 ترجمه کتاب صور الکواکب» اثر ابوالحسین عبدالرحمن بن عمرصوفى، متوفى به سال 376 هجرى. ذیل تاریخ جهانگشاى جوینى وسرودن ابیاتی که اکثرا فارسی هستند[2] وهمینطور نگارش با حروف ابجد رانیز به اونسبت داده اند. محصول علمی وتحقیقی مرکزعلمی نصیریه نیز تألیف وتهیه زیج ایلخانی» است. ابن فوطی سابق الذکر که خطی بسیارخوش داشت این کتاب را به خط خودنوشت. این کتاب به زبان فارسى است و مشتمل بر چهار مقاله است. مقاله اوّل در شناخت تواریخ، مقاله دوم درشناخت حرکت سیارات و مواضع آنها در خطوط طول و عرض و مسائلى از این قبیل، مقاله سوم در شناخت اوقات و مقاله چهارم در باقى اعمال نجوم و جدولهاى حرکات سیارات است.  علاوه بر کتب و رساله‏هاى علمى فوق‏الذکر، بین خواجه و برخى علما و غیر علما نامه نگارى­‏هایى شده که در کتب تاریخى موجود است برخی از این نامه ها که به زبان فارسی نگاشته شده اند از این قرار می­باشند. نامه‏اى به زبان فارسى به صدرالدین قونوى. نامه‏اى به زبان فارسى به اثیرالدین ابهرى.

نامه‏اى به زبان فارسى به شمس ­الدین کیشى.[3]

      نکته دیگرى که ذکرآن درینجا سودمند بنظر مى‏آید آنست که درین عهد موضوع تهیه کتاب از نظر درسى بسیار مورد توجّه بود و همین امرموجب آن مى‏شد که تلخیص کتابها و نوشتن شرح وحاشیه بر آنها و تألیف کتب مختصر ومتوسط ومفصل درعلوم مختلف اعم ازشرعى وعقلى وادبى بین غالب حکما و علما متداول باشد و حتّى بعید نیست که سبب دست زدن خواجه نصیرالدین طوسى بزرگترین دانشمند این عهد، به تحریرات مختلف ریاضى، خود همین امر بوده باشد.

     آنچه که اهمیت دارداینست که آثاروی درکنار زبان عربی غالباً به زبان فارسی غیر رسمی نوشته شده اند و از مقالات غیراسلامی، فلسفه یونانی وسنن پیش ازاسلام وباموضوعات اخلاقی پذیرفته شده درآئینه شهریاران ومتون کلاسیک درباری ایران مملو است .  اومیتوانست خود را با زبان رایج سازگارکند وواژگان مغولی وترکی را با فارسی ساده ترکیب کند ودرعین حال با فارسی عالی وعربی کلاسیک ازاندیشه های خود درفلسفه وکلام حمایت کند.

     رصدخانه مراغه طورى بنیانگذارى شده بود که بعد از فوت خواجه در سال 672 باز هم از کار نیفتاد و بعد ازو پسرش صدر الدین على و بعد پسر دیگرش اصیل­الدین حسن و پس ازو پسر دیگر خواجه یعنى فخرالدین احمد در عهد غازان خان ریاست این رصدخانه را بر عهده داشتند. بنابرین رصد مراغه در قسمت اعظم از دوره ایلخانان مغول در دست نصیرالدین و فرزندانش بود (ابن الفوطی، 1351  :443) مهمترین نشانه بارزی که ازتداوم واستمرار فعالیت فرهنگی درسالهای بعدی مراغه سراغ داریم کتاب منافع­الحیوان نوشته عبدالهادی­بن­محمدبن­محمودبن­إبراهیم­المراغی است درعلم حیوان‏شناسى به‏طور قدیم. یعنى‏ در وصف احوال و اخلاق و عادات حیوانات و شرح خواصّ ومنافع طبّى اجزا واعضاء آن‏ها که به نام غازان خان (سنه 694- 703) تألیف شده است، و نه فقط به نام او تألیف شده بلکه در عهد همان پادشاه ، درشهر مراغه استنساخ شده است این کتاب نسخه­ای مصورمیباشدونگاره های آن ازشاهکارهای هنرنقاشی وتذهیب وخطاطی است.(المراغی،1388: 21) لازم به ذکراست که اصل کتاب منافع الحیوان اثرپزشکی به نام ابن بختیشوع است که درزمان خلیفه المتقی دربغدادوبه زبان عربی نوشته شده بود وعبدالهادی درمراغه بین سالهای 696-699ه.ق آن را به زبان فارسی ترجمه کرد. این­کتاب مصورکه نسخه آن­درکتابخانه پیرمونت نیویورک نگهداری میشود دارای 94 نقاشی زیبا است که نشان ورنگ وبوی کاملا ایرانی دارد.(گری، 1369:25) با گفتاری چند ازمورخان  در باب مرگ خواجه نصیر الدین طوسی این بحث رابه پایان میبریم آقسرایی مینویسد:"اگرچه مستقر مکرمت و مقر عزت او مرکز مراغه بود اما از فوائد و تربیت او علما و فضلا  اطراف جهان بهرمند بودند. فایده مکاتبات و مراسلات و مصنفات او از روم و دیگر اطراف جهان منقطع شد." (آقسرایی، 1362 :120) مولف حبیب السیر نیز چنین تاثر خود را ازمرگ خواجه بیان میدارد:

نصیر ملت و دین پادشاه کشور فضل‏

یگانه‏اى که چو او مادر زمانه نزاد

به سال ششصد و هفتاد و دو بذو الحجه‏

به روز هیژدهم درگذشت در بغداد

(خواندمیر، 1380 :3/106)

نتیجه گیری

     تأسیس مرکز آموزشی نصیریه برای تدریس علوم ریاضی، علم طب و نجوم ودعوت از دانشمندان ادیان و مذاهب مختلف از دیگر مناطق برای تدریس در این مراکز، ثمره بینش‌ مدارای مذهبی ایلخانان و دانشمندان ایرانی است. خواجه نصیر که از منظر اقتصادی با حفظ ونجات اوقاف، سروسامانی به آن بخشید اجازه یافت عواید آن راصرف امورخیر وامورفرهنگی ودرراس همه ساختن رصدخانه کند.این رصد خانه تنها مخصوص رصد ستارگان و سیارات نبود، بلکه سازمان علمی مفصلی بود که در آن تقریباً تمام شاخه های علوم تدریس می شد و مشهورترین دانشمندان سده میانی در آن جمع شده بودند.اختر شناسی، فلسفه و حکمت، هندسه و طب علومی بودند که از اهمیت بسزائی برخوردار بودند و در مدارس این مرکز عظیم علمی تحت اشراف متخصصان آن رشته تدریس میشدند. خواجه نه فقط به اموررصدخانه مراغه ودانشمندان آنجا توجه داشت بلکه باعث ایجاد مدارس وگسترش وتوسعه آموزش علوم و گرایش بیشتر به علم‌آموزی شده و در رشد وپیشرفت وتربیت دانشمندانی پرآوازه نقش به‌سزایی داشته است. مدرسین حوزه نصیریه اغلب دانشمندانی بودندکه به زبان فارسی تدریس میکردند، شرح فارسی برکتابها مینوشتند و اشعارفارسی بسیاری ازآنان ازجمله خواجه نصیر الدین طوسی حکایت از رونق فرهنگی این مکانها است. اداره سیستم آموزشی نیز بدون استفاده از وقف قابل تصور نبوده است، چرا که عواید وقفی نه تنها صرف تهیه لوازم آموزشی می شده است بلکه همچنین اغلب برای مواد آموزشی ومعلمان و نیزبرای هزینه های دانش آموزان ودانشجویان به مصرف می رسیده است. درشرایطی که نابودی زیربناهای اقتصادی ایران به هیچوجه اجازه رشد آگاهانه وطبیعی مبانی اجتماعی وعلمی را به ایرانیان نمی داد، اگر حمایتها واقدامات خواجه نصیر وشاگردانش نبود هیچکدام ازتحقیقات وتالیفات علمی وحلقه زنجیره پس ازآن صورت نمیگرفت وفرهنگ ایرانی امکانی برای حفظ وتوسعه نمی یافت. ازآنجا که فرهنگ ایرانی پس ازحمله مغول دچارخلل گردیده بود، خواجه نصیر در صدد سروسامان دادن به این مرده ریگ درهم فروریخته برآمد وآنچه که ایران راسرپا نگاه داشت جوهرزندگی بودکه توسط وی دراین صحرای قفرچکانیده شد.

 

 

کتابنامه

 

ابن العبری، غریغوریوس بن هارون،  مختصرتاریخ الدول، ترجمه عبدالمحمدآیتی(تهران: علمی فرهنگی،1377)

ابن الفوطی، کمال الدین ابوالفضل عبدالرزاق بن تاج الدین بن احمد البغدادی. تلخیصمجمع الاداب فی معجم الالقاب،

تصحیح الدکتور مصطفی جواد،(دمشق:دارالکتب الظاهریه،1967م).

ابن فوطى، کمال الدین ابوالفضل عبدالرزاق بن تاج الدین احمدالبغدادی.الحوادث الجامعه والتجارب النافعه فی المائه السابعه، (بغداد :مکتبه العربیه،1351).

ابن طباطبا(ابن طقطقی) محمدبن علی. ترجمه محمدوحیدگلپایگانی،تاریخ فخری،چ پنجم(تهران: علمی فرهنگی،1389).

افلاکی، شمس الدین احمد.مناقب العارفین، به کوشش تحسین یازیجی(تهران:دنیای کتاب،1362)،ج1.

اقبال آشتیانی، عباس. تاریخ مغول، چ هشتم(تهران: امیرکبیر،1384.

الشیبی، کامل مصطفی. تشیع وتصوف تاآغاز سده دوازدهم هجری،ترجمه علیرضا ذکاوت

قراگوزلو(تهران:امیرکبیر،1380).

القاشانی، ابالقاسم عبدالله بن محمد. تاریخ الجایتو،تصحیح مهین همبلی(تهران: علمی فرهنگی،1384.

الکتبی، محمدبن شاکر.فوات الوفیات،(مطبعه سعادت علی بیگ:سنه تسع وتسعین ومائتین والف هجری) ج2.

 

[1]*- دکتری تاریخ ایران اسلامی

[2] - اشعار خواجه نصیرشامل اشعاری است که به طور پراکنده در آثار او، تذکره ها و منابع دیگر موجود بوده و گردآوری شده است، که اهل تحقیق برای مراجعه به آن می توانند به منابع ذیل مراجعه نمایند : دیوان اشعار به نقل از مجمع الفصحاء به سعی آمیرزا اسدالله شهشهانی، به خط محمد صانعی بن فتح الله خوانساری تهران۱۳۱۲ ق چاپ سنگی. اشعار فارسی خواجه، سعید نفیسی، مجله دانشکده ادبیات دانشگاه تهران، سال۳ ، شماره۴                                                                  

[3] . برای دسترسی به آثار خواجه نصیرالدین طوسی رجوع کنیدبه : نرم افزار "مجموعه آثار خواجه نصیرالدین طوسی(قم:

مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی،1390). که شامل تمامی کتب ورسائل فارسی وعربی خواجه است.


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها