فاطمه تقوایی
بیست و هفتمین سفر انجمن
میرجاوه مرز ایران و پاکستان
محال است که تاریخی باشی به سیستان بری و قدیمیترین ایستگاه راه آهن ایران در میرجاوه را نخواهی ببینی این راه آهن صدساله پیش از ساخته شدن راه آهن سراسری ودر زمان جنگ جهانی توسط دولت انگلستان ساخته شده وایران را به شبه قاره هند متصل میکند وقتی به آنجا میرسم تقریبا نزدیک ظهر است.
از خونگرمی مردم این خطه هرچه بگویم کم است میپرسد امنیت؟ میگویم عالی ولی زباله ها و بی اعتنایی مسئولین راهم باید اضافه کرد.
ساختمان های قدیمی
ساختمانهای قدیمی میرجاوه متعددند از جمله اداره پست قدیمی مربوط به دوران جنگ جهانی و برای اطلاع از اخبار شبه قاره هند بکار میرفته است یکی از ویژگی سقف اتاقهای این ساختمان استفاده از ریل راه آهن در سقف میباشد که قلابهایی به آن آویزان بود وقتی پرسیدم متعجب شدم ظاهرا به این قلابها بادبزنهای دستی بزرگی آویزان بوده که با طنابی توسط خدمتکار حرکت میکرده وهوای اتاق به این ترتیب خنک میشد. کبوترخانهای هم در حیاط پشتی ساختمان وجود داشت. کبوترهای
نامهبر، میرجاوه تا زاهدان را پرواز میکردند.
روستای تمین
یکی از روستاهای دیدنی منطقه است که در دامنه تفتان قراردارد تصور نمیکردم درسیستان با منطقه خوش آب وهوا و پردرختی مثل اینجا روبرو شوم شاخه های خشک درختان در زمستان نشان از سرسبزی آنجا میداد چشمه وآب فراوان والبته فقر شدید مردم و محرومیت آنها در خاطر هر رهگذری میماند علت شهرت این روستا ولی به دلایلی که عرض کردم نیست این روستا معماری صخره ای دستکند از زمان ساسانیان را دردل خود جای داده است که برای دیدن آن باید بخشی از سربالاییهای روستای تمین را که البته به همت میراث فرهنگی سنگفرش شده اند طی کنید در این مسیر آنچه که بیش ازهمه جذاب است دیدن کوه تفتان از کوچه پس کوچه های این روستاست که لحظاتی شما را مجبور به ایستادن میکند معماری صخره ای درحال حاضر مسی نیست.
شهرسوخته
در مورد شهرسوخته و هیجان زایدالوصفی که برای دیدن آن داشتم هرچه بگویم و بنویسم کم گفتهام و کم نوشتهام. سالها در کتابهای تاریخی در مورد آن خوانده بودم بنابراین شوق زیادی برای دیدن این منطقه داشتم. راستش را بخواهید اصلا این سفر را برای دیدن شهرسوخته رفته بودم همیشه فکر میکردم شهرسوخته باید در یک محوطه باز و تخت باشد بنابراین اولین موضوعی که برایم جالب شد دیدن تپه های بلندی بود که این محوطه باستانی را درخود جای داده بودند. دکتر مرعشی که از طرف میراث فرهنگی با ما همراه شده بود بهترین راهنمایی بود که میتوانست با کلام شیوا و اطلاعات وسیعش شکوه آنجا را برایم دوبرابر کند. باستان شناس جوانی که خود دو فصل حفاری را در آنجا تجربه کرده بود آثار مکشوفه این منطقه را همه اساتید میشناسند ولی بنظرم شاخصه اصلی قبوری بودکه به تعداد زیادی کشف شده و
شیوههای تدفین متفاوتی داشتند برخی از انواع و شیوههای دفن را درموزه آنجا دیدم که بسیار حیرتآور بودند. محلهای کشف اولین سفال انیمیشن. اولین چشم مصنوعی و جمجمه جراحی شده یک کودک را وقتی از نزدیک میبینی در ذهنت تصویر دیگری از آنها نقش میبندد تمام منطقه نیز پر از خرده سفالهایی بود که نشان از حیات انسانی و پیشرفت سفالگری در منطقه میداد.
( اوشیدا) یا کوه خواجه
هنوز در لذت دیدار از شهر سوخته هستم که گروه به سمت کوه خواجه حرکت میکند. یاد استاد مرحوم نادر میرسعیدی کردم که برایم از آثار و نقاشیهای اشکانی کوه خواجه سخنها گفته بود خدایش بیامرزد. از ماشین که پیاده میشوم تپش قلبم را احساس میکنم از همین پایین کوه میشود شکوه اعصار گذشته را دید و شنید کوه اوشیدا تنها عارضه طبیعی دشت سیستان است که در کنار هامون قراردارد. بستر خشک دریاچه در دامنه کوه نمایان است. ظاهرا با سدی که در افغانستان زده اند هامون خشکیده. بالا میروم آنچه را که میبینم ناباورانه است تصور نمیکردم با سازهای خشتی آنهم به این وسعت در بالای کوه مواجه شوم راهنما که همان دکتر مرعشی بلیغ وخوش سخنی است که از شهر سوخته ما را همراهی نموده میگوید اوشیدا در زبان پارسی میانه به معنی ابدی است. در این کوه که نزد سه دین اسلام، مسیحیت و زرتشت مقدس است بنابر باورهای آیین مزدیسنا در پایان هزاره دوازدهم، دوشیزهاى از کوه اوشیدا به آب دریاچه هامون داخل شده و آخرین رهاننده یا سوشیانت» از وى زاییده مىشود. این بنا برای مسیحیان نیز مقدس است، زیرا که آوردهاند، در زمان تولد حضرت مسیح در بیتالله سه مغ () بر فراز این کوه ایستاده و نظارهگر نوری بودند که از این پیامبر خدا در هنگام تولد ساطع میشد و آن سه به مسیح ایمان آوردندآثار باستانی از دوران ساسانیان، اشکانیان و بقایای اماکن اسلامی و معبد بودایی باقی مانده است. ارنست هرتسفلد در سالهای ۱۹۲۵ و ۱۹۲۹ میلادی با بررسی این مجموعه عنوان تخت جمشید خشتی را برای مجموعه کاخها برگزید. در بالای کوه قلعهای است با نام کک کهزاد که روایاتی مبنی بر نبرد رستم با کهزاد فرمانروای ان منطقه و قتل وی در آن وجود دارد. هوا تاربک شده و فرصتی برای بالا رفتن بیشتر از کوه و دیدن گورهای اشکانی نیست. آهی میکشم و در حالیکه از کوه پایین میآیم تا برای رفتن به زاهدان سوار ماشین شوم به کوتاهی سفر میاندیشم ایکاش فرصتی بیشتر داشتم تا همه مناطق سیستان را ببینم منطقه ای که هم پیش از اسلام و هم پس از آن همیشه اهمیت داشته است سرزمین خشکی که در گذشته آباد بود. شعر فرخی سیستانی را با خود زمزمه میکنم :
با کاروان حله برفتم زسیستان
با حله ای تنیده زدل بافته زجان
شراره معتمدی
بیست و هشتمین سفر انجمن
در تاریخ سه شنبه 12 /4/97 سفرتابستانی سیاحتی و علمی اعضای انجمن تاریخ به استان آذربایجان غربی کانون اقوام و ادیان و تاریخ و تمدن کهن ایران انجام شد. در این سفر اعضای انجمن تاریخ شهرستان های تهران علاوه بر دیدن مراکز تاریخی از برخی کانون ها و مراکز طبیعی و جاذبه های گردشگری کشور در مسیر بازدید بعمل آوردند در این سفر نیز برای آشنای اعضائ انجمن با مکان های مورد نظر جهت بازدید مقالات علمی- تاریخی و بروشورهایی توسط مسئولین انجمن ارائه گردید.
آذربایجان غربی
استانی که بیش از ۳میلیون نفر از اقوام مختلف ترک آذربایجانی ، کرد ، فارس و . در کنار هم به زندگی می پردازند. آذربایجان غربی از لحاظ جغرافیایی از شمال با کشورهای آذربایجان و ترکیه، از غرب با کشورهای ترکیه و عراق، از شرق با استانهای آذربایجان شرقی و زنجان و از جنوب با استان کردستان هم مرز است و با هم مرزی با ۳ کشور موقعیتی خاص و ممتاز را در ایران داراست.
استان آذربایجان غربی مناطق و جاذبه های خاص و دیدنی فراوانی را در خود جای دارد؛ یکی از بزرگترین دریاچه های آب شور جهان ، یکی از بزرگترین مناطق آزاد تجاری کشور ، وجود چشمه های متنوع آب معدنی ، منطقه ای با بیشترین درصد اکسیژن، وجود کلیساهای تاریخی، وجود جنگل های زیبا، غارها، آبشارها و چندین منطقه تاریخی و دیدنی دیگر در این استان قرار دارند.
اولین توقفگاه اعضای تاریخ در مسیر ، شهرستان بستانآباد در فاصله ۵۰ کیلومتری مرکز استان (تبریز) بود. علاوه بر استراحت و نهار در این شهرستان فرصتی برای دیدن و استفاده از مجتمع آب درمانی بستان آباد برای اعضا بوجود آمد. مجتمع آبگرم معدنی بستان آباد که در محل قدیمی آن که تا نیم قرن پیش گنبدی از آجر و سنگ ایجاد شده ونسبت آن را به میرزا نائب السلطنه فرزند فتحعلی شاه که در اوقات اقامت در عمارت چمن اوجان که از آن به عنوان حمام استفاده
میکرده است، می دهند احداث گردیده و در طول سال پذیرای میلیون ها مسافر و گردشگر داخلی و خارجی می باشد. در روز چهارشنبه 13/4/97 بازدید از مکان های تاریخی و جاذبه های گردشگری در استان و مهاباد آغاز گردید .
مهاباد
شهرستان مهاباد با مساحتی حدود 2620 کیلومتر مربع در در ناحیهای کوهستانی و جنگلی در جنوب این استان قرار دارد. این شهرستان از شمال به شهرستان میاندوآب، از جنوب به استان کردستان، از شرق به شهرستان بوکان و از غرب به شهرستانهای نقده و پیرانشهر محدود است. شهرستان مهاباد و یکی از شهرهای کردنشین استان آذربایجان غربی در ایران است. این شهر که در جنوب استان و در منطقه تاریخی مکریان قرار دارد، تا اواسط سده نوزدهم به مدت ۴۰۰ سال مرکز حکومت امرای مکری بود مهاباد در ابتدا آبادی کوچکی بودهاست که در سال ۱۰۳۸ قمری و در اواخر حکومت شاه عباس صفوی، بداق سلطان حاکم ایل مکری محل حاکمیت خود را به مهاباد انتقال داد و در اقدامات عمرانی متعدد این شهر را توسعه بخشید.
مهاباد که به نگین آذربایجان غربی مشهور است همه ساله بیشترین آمار گردشگران را در این استان به خود اختصاص میدهد. از جاذبههای گردشگری این شهر میتوان به رودخانه و سد مهاباد که یکی از نزدیکترین سدها به محلات مسی در جهان است، بازارچهها و بازار بزرگ تاناکورای مهاباد که تأمینکننده اصلی لباس دیگر بازارها و مغازههای تاناکورای کشور محسوب میشود، همچنین وجود جاذبههای طبیعی همچون تالابهای بینالمللی کانی برازان و قوپی باباعلی، دخمه مادی فخریگاه و غار سهولان (دومین غار بزرگ آبی ایران در حاشیه و اطراف شهر اشاره کرد. مهاباد در دوره قاجار، به زبان ترکی آذربایجانی ساوجبلاغ (در لهجه مهابادی: سابلاغ) بوده که در زمان حکومت رضاشاه به مهاباد تغییر داده شد. درباره واژه مهاباد تاکنون تعبیرات و معناهای گوناگونی گفته شده است. مهاباد را مادآباد نیز گفتهاند که این تعبیر هیچ گونه دلیل قابل قبولی همراه ندارد. این شهر را مهآباد نیز گفتهاند که اگر به معنای جایی باشد که همیشه مه آلود است این تعبیر نیز با واقعیت وفق نمیکند. در فرهنگ فارسی برهان قاطع درباره واژه مهاباد چنین نوشته شده است که نام اولین پیغمبری است که به عجم مبعوث شد. بعضی نیز بر این اعتقاد هستند که مهاباد به معنای جایی است که بزرگان آن جا را آباد کردهاند. این منطقه قدیمی در زمانهای پیشین مرکز نواحی کردنشین بوده و بطلیموس آن را داروشاه و راولیستون به نام داریاس نامیده است. در عصر هخامنشی منطقه، بخشی از امپراتوری عظیم هخامنشی بود و بعد از آن در زمان اسکندر بخشی از آتوپاتن ماد بود در دوره صفویه ایالات غرب ایران میدان مبارزه و برخوردهای دو امپراتوری صفویه و عثمانی بود و حکام محلی در ولایات باختر به مقتضای توانایی یکی از دو امپراتوری هر بار تابع یکی از آنها میشد. از لحاظ فرهنگی نیز از قدیم نام مهاباد به دارالعلما و شهر ادبا و شعرا مشهور بوده است. مهاباد مرکز علم و تجارت و تعامل بین قومیتهای مختلف بوده است، اکثر ساکنان شهرستان مهاباد به کار کشاورزی ( به لحاظ دارو های گیاهی غنی هستند )، دامداری، تجارت، خدمات، و دیگر کارها مشغولند. مهاباد شهری تمیز با مردمی بسیار با فرهنگ و خون گرم است که از حضور گردشگران استقبال خوبی می کنند.
غار سهولان
غار سهولان دومین غار بزرگ آبی ایران است و در روستای سهولان، ۴۲ کیلومتری جنوب شرقی شهر مهاباد میان مهاباد-بوکان و همچنین در ۲۵ کیلومتری شهر بوکان در استان آذربایجان غربی واقع شدهاست. این غار در قدیم خانه مردم پارتیتبار بوده است.ارتفاع سقف غار تا سطح دریاچه آن به ۵۰ متر میرسد و عمق آب در برخی جاها به ۳۰ متر میرسد. اختلاف دمای درون و بیرون غار بین ۱۰ الی ۱۵ درجه است ساختار زمینشناسی غار آبی خاکی-سنگ آهک و ازجاذبه های طبیعی موجود قندیلهای آهکی به اشکال مختلف است. سهولان به زبان کردی به معنی یخبندان است و مردم محلی غار را ه کوتر» یعنی لانه کبوتر نیز مینامند.
تالاب کانی برازان
اعضای گروه تاریخ در مسیر تالاب وپس از گذشتن از روستا های زیبای منطقه در یک راهپیمایی حدودا یک ساعته و بیاد ماندنی به تالاب کانی برازان رسیدند تالاب بینالمللی کانی برازان با وسعتی افزون بر ۹۰۷ هکتار در ۳۰ کیلومتری شمال مهاباد واقع شده و از سوی کمیته ملی طبیعت گردی کشور به عنوان نخستین سایت پرنده نگری در ایران معرفی شدهاست.
کانی برازان به زبان کردی یعنی چشمه گرازان چشمه سیاه در کوهپایه که گراز ها از آن آب می خوردند.
غار کرفتو:
در 67 کیلومتری شهرستان دیواندره قرار گرفته و جزء غارهای آهکی و طبیعی می باشد که با توجه به تحقیقات زمین شناسی منطقه در دوران مزوزوئیک در زیر آب این غار در طی دوره های مختلف تغییر حالت داده و بصورت معماری
صخره ای در چهار طبقه دیده می شود. در مقالاتی که توسط محققین به جاپ رسیده و به دلیل وجود کتیبه یونانی بر سر در یکی از اتاق های طبقه سوم معماری صخره ای از آن به عنوان معبد هراکلس (هراکل) نام می برند در ترجمه کتیبه مذکور آمده است : در این هراکلس ست دارد باشد که پلیدی در آن راه نیابد . در طی بررسی های باستان شناسی غار در سال 1379 تراشه های سنگی در طبقه چهارم و نمونه های سفال و اشیاء بدست آمده ادامه ست انسان در طول دوران تاریخی (اشکانی و ساسانی) و دوران اسلامی یعنی از قرون چهارم تا هشتم (هـ .ق) را نشان می دهد.
در تاریخ 15/4/97 اعصای انجمن تاریخ با بهرمندی از اطلاعات تاریخی ، علمی و تفرح روحی ناشی از بازدید آثار و اماکن تاریخی و جادبه های زیبای طبیعی و گردشگری استان آذربایجان غربی و مهاباد به مقصد خود تهران مراجعت نمودند .
درباره این سایت